واگذاری خدمات مرتبط با افراد بی خانمان به سازمانهای غیر دولتی غلط بود
در اولین روز از هجدهمین کنگره دانش اعتیاد، عصر سه شنبه ۱۱ شهریور ماه، برگزار شد.
عباس دیلمی زاده، مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره در پنل تخصصی «اعتیاد در بحرانهای طبیعی، جنگ و بحرانهای بهداشتی- اجتماعی» هجدهمین کنگره دانش اعتیاد درباره «صنعت بیخانمانی در ایران و بقا» صحبت کرد. وی با بیان اینکه ربط دادن مطلق بحرانها با مسائل اجتماعی نادرست است از سویی بی ربط دانستن این دو به یکدیگر هم درست نیست، گفت: یک مساله اصلی برای انسان بقاست، انسانها به شیوههای گوناگون یاد گرفتهاند که چطور باید بقا پیدا کنند. معتاد بیخانمان نیز با توجه به نوع زندگی خود یاد گرفته چطور باید بقایش را حفظ کند؛ پنهان شود، به مراکز مراجعه نکند یا دستگیر نشود!
مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره سپس تاکید کرد: یکی از راههای حفظ بقای معتادان بیخانمان این است که به مناطق حاشیهای میروند؛ آنها برای گذران زندگی راههای درآمدزایی پیدا میکنند و از این منظر میتوان گفت «بیخانمانی یک صنعت» است. به عنوان مثال کسی که زبالهگردی میکند، درگیر یک چرخه در این صنعت است، او حتی موفق میشود قبل از پاکبانهای شهرداری مخازن زبالهی معابر را تخلیه کند.
در بخش دیگری دیلمی زاده با اشاره به اینکه از سال ۱۳۸۴ تاسیس گرمخانهها در کشور آغاز شد، به طرح این موضوع پرداخت که گرمخانه برای فرد بیخانمان تضمین ایجاد میکند که شب جای امنی برای او فراهم است اما برای طول روز او را رها میکنند.
وی ادامه داد: افراد بیخانمان با توجه به نوع زندگی که دارند، آموختند کیسه بزرگی بر دوش بکشند تا با وسایل و کالاهایی که جمع میکنند، یک زد و بند برای گذران امور زندگی خود داشته باشند. به عنوان مثال یک قاشق فلزی را که از لا به لای زبالهها پیدا کرده با گاز فندک که نیاز او برای مصرف است تهاتر میکند؛ در واقع همچون انسانهای بدوی معامله کالا به کالا انجام میدهند و این همان صنعت بقای بیخانمانی محسوب میشود.
برخورد با سازمان غیر دولتی مشابه پیمانکار آسفالت
سپس مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره مدل به کارگیری سازمانهای غیر دولتی برای ارائه خدمات به افراد بی خانمان را مورد نقد قرار داد و گفت: شهرداری برای واگذاری این خدمات همچون استخدام پیمانکار تعویض و ترمیم آسفالت خیابان و معابر مواجه میشود. البته ممکن است با یک شاخصهایی بگویند ارائه خدمات با کیفیت از سوی سازمان غیر دولتی را تضمین میکنند، اما اصل این است که هرکس بتواند همچون یک پیمانکار خدمات ارزانتر ارائه کند در مناقصه واگذاری این خدمات برنده خواهد شد!
وی افزود: در واقع نهادهای مردمی که با هدف کمک به میدان آمدهاند نیز با نوع به کارگیری پیمانکاری بخشی از صنعت بی خانمانی شدهاند. در این شیوه سازمان غیر دولتی هم برای اینکه مقبولیت کسب کند، برای خود راههای درآمدزا و سرمایه اجتماعی بهکار میگیرد؛ آنها از شیوه تولید محتوا با جلب حس ترحم و برانگیختگی احساس استفاده میکنند؛ این نهادهای پیمانکاری کلی عکس و محتوا از معتاد بی خانمان تهیه میکنند که قادر باشد گریه و اشک مخاطب را در بیاورد و این محتوا را در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به گردش در میآورند. در این صنعت هرچه مدیر روابط عمومی یک سازمان غیر دولتی تبحر بیشتری برای به گریه انداختن مخاطب داشته باشد، جایگاه و مقبولیت بیشتری دارد.
دیلمی زاده با تاکید بر اینکه از اول قرار نبود سازمانهای غیردولتی چنین عمل کنند که با گریاندن مخاطب درآمدزایی کنند، گفت: در جنگ ۱۲ روزه اخیر هم مشابه این تجربه تکرار شد و هیچ کس بر رفتار این سازمانها نظارتی نداشت؛ کدام سیستم بر عملکرد این سازمانها نظارت کرد؟!
برخوردهایی که معتاد بی خانمان را ماهر کرد…
دیلمی زاده مجدد با تاکید بر اینکه بی خانمانی یک صنعت است و این افراد مهارت بقا را یاد گرفتهاند، گفت: دستگیری فرد و تحویل او به مراکز ماده ۱۶ و یاورشهرها به او مهارت بقا را یاد میدهد تا برای در امان ماندن خود را در جای خلوتی دور از انظار پنهان کند. این تجربه را ما از برخوردهایمان در شب عید نوروز به آنها دادیم، هنگامیکه همه نهادهای اجتماعی اتهام میزنند فرد بی خانمان «دزد» است و برای امنیت شهر و اینکه سیمای شهر مطلوب باشد آنها را دستگیر کنند.
وی ادامه داد: در صنعت بی خانمانی، آنها یاد گرفتهاند چگونه برای خود درآمدزا باشند؛ بلد هستند تا با زد و بند بقایشان را حفظ کنند. همه این مهارتها را جامعه، نهادهای مختلف اجتماعی و کارگزاران مسئول در این حوزه به فرد بی خانمان یاد دادهاند و امروز زمانی است که ما باید این خط را بشکنیم.
دیلمی زاده تاکید کرد: وقتی گرمخانه و شلتر به معتاد میگوید شب را اینجا بگذران، اما مسئولیت زندگیات در روز بر عهده خودت، فرد یاد میگیرد باید برای بقای خودش کاری کند. ما دستورالعملی نوشتیم که در شلتر و سرپناه نمیتوان مواد مخدر مصرف کرد، این فرد اگر طی روز در خیابان مصرف کند هم دستگیر میشود، بنابراین او از مهارت بقایش برای پاسخ به نیازش استفاده خواهد کرد. یکی از دلایلی که تابستانها نسبت به زمستان، شلترها و سرپناهها خلوتتر هستند همین موضوع مهارتهای بقاست. حتی اینکه گرمخانههای حوالی پاتوقهای مصرف شلوغتر از سایر نقاط هستند نیز به همین مساله صنعت بقا مرتبط میشود.
یک اشتباه استراتژیک در برخوردهایمان
دیلمی زاده در جمع بندی مباحث خود در این پنل گفت: واگذاری خدمات مرتبط با معتادان بی خانمان از سازمانهای دولتی به غیر دولتی یک کار غلط بود؛ وظیفه بهزیستی است که رفاه اجتماعی فراهم کند و سازمان غیردولتی اگر کاری میکند برای هدف کسب درآمد هست و باید این مسائل در توزیع وظایف مدنظر گرفته شود تا درگیر آسیب رفتار پیمانکارانه و کاهش کیفیت ارائه خدمات نشویم.
مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره با طرح این سوال که آیا پایان کارتن خوابی به نفع سازمانهای غیر دولتی است، گفت: من در پاسخ به این سوال میگویم خیر؛ چرا که سود در ارائه این خدمات نهفته است. نباید فکر کنیم چون دولت کارش را ول کرد و تحویل سازمانهای مردم نهاد داد پس اوضاع بهتر میشود!
وی تصریح کرد: یک سوال مهم دیگر هم در این بخش وجود دارد، آیا بی خانمانی جرم است، در پاسخ به این سوال هم میگویم خیر؛ اما الان در کشور ما بی خانمانی به یک جرم تبدیل شده است.
.
.
.
.
.
.