دل نوشته ای برای فقدان دکتر مورلی گلیکن، استاد مددکاری اجتماعی

هفته ای که گذشت یک خبر ناگوار داشت. یکی از خوب اندیش ترین و وارسته ترین مددکاران اجتماعی جهان معاصر دار فانی را وداع گفت. دکتر “مورلی گلیکن”، استاد بین المللی بازنشسته دانشگاه آریزونا و استاد مدعو دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده ده ها کتاب معتبر مددکاری اجتماعی که روح و جان و زندگی اش را وقف حرفه مددکاری اجتماعی و گروه های هدف و خدمات گیرندگان این رشته کرد و تمام اصول مددکاری اجتماعی را نه در لفظ که در عمل معنا کرد.

وقتی “امی”، دختر همیشه همراه و همدل او پیام دردناک پایان زندگی پدر را منتشر کرد تا ساعتها حالم ناخوش بود. نه فقط از خبر فقدان او که بزرگ منشی مانند مورلی گلیکن، آنقدر یادگار برای دنیا گذاشته اند که مرگ او پایان حضورشان در جمع ما نیست و زیست یک دانای پرعمل چون وی، نه به روزهای نفس کشیدن و راه رفتن، که به همه سالهایی است که جوامع و بازماندگان از نوشته ها و کتابهای علمی شان درس می گیرند و بر این باورم که بخشی از دعاهای مددجویانِ همه جای دنیا برای اعمال نیک شاگردانش به ایشان بازخواهد گشت. ظاهراً در کنار خانواده و در نهایت آرامش، دل از جهان کند. ناخوش احوالی من از آن بود که چرا کم از ایشان یاد گرفتم و کم به ایرانیان معرفی شان کردم.

دو سال پیش، برای سخنرانی در همایش روز مددکار اجتماعی انجمن مددکاران اجتماعی ایران که آنلاین برگزار می شد از ایشان دعوت کردم. بزرگوارانه پذیرفت و متن سخنرانی شان را مانند همیشه چنان گرم و صمیمی نوشت که گویی با تک تک حضار، سالهاست آشناست. ذره ای تکلف در بیانش نبود و این، نفوذ کلامش را به غایت بالا می برد. سالهای آخر عمر را که با بیماری اما با انرژی بالاتری می گذراند، همه هم و غم خود را برای سالمندان گرفت و گویی مأموریت آخر خود را کار با آنان تعریف کرده بود. برای نگارش بخشی از کتابش با تم “تنهایی اجتماعی و اقدام مبتنی بر شواهد”، به من پیام داد و در مراحل تدوین متن من به گونه ای بزرگوارانه و استادانه تعامل کرد که گویی درس معرفت می دهد. قبل از متنی که برای ترجمه فارسی کتاب “مددکاری اجتماعی در قرن ۲۱” نوشت، آشنایی با مددکاران اجتماعی ایرانی نداشت اما در متنش بوی آشنایی می آمد. توجیهش این بود که انسانها را مرزهای سیاسی از هم جدا می کنند اما هر جا که باشیم چون یک کار و هدف مشترک داریم پس همکاریم. چندان مهم نیست کجا هستیم. منبع بی کرانی از انرژی مثبت بود و به بی انتها بودن توانمندیهای انسان باور داشت. می گفت مددکاران اجتماعی برای ساختن در شرایط سخت و پرمانع تربیت شده اند و خود، معمار بناهای زیادی برای مددکاران اجتماعی و خدمات گیرندگانش بود.

همیشه به روز و در دسترس بود و هر بار که سوالی از او پرسیدم در کمترین زمان ممکن پاسخ داد و انبوهی از اطلاعات و توضیحات را بدون ذره ای تردید در انتشار دانش برای ارسال کرد و این درس بزرگی برای دانشگاهیان است. هر متنی که نوشت و هر توصیه ای که می کرد، دو مفهوم مهم در آن بود. اول اینکه کار ما پاسخ به نیازهای مردم و جامعه است و بنابراین باید از هر ابزاری که می توانیم برای بهتر کردن حال مردم استفاده کنیم. پیام واضحش در سخنرانی که برای مددکاران اجتماعی ایرانی در همایش ملی انجمن در سال ۱۴۰۱ داشت استفاده حداکثری اما عالمانه و اخلاقی از هوش مصنوعی در مددکاری اجتماعی بود. معتقد بود باید راهی پیدا کرد که از این فن آوری ارزشمند برای بهتر کردن زندگی و حال مردم بهره گرفت و این، مأموریت متخصصین این حرفه است. نکته دوم، استفاده از شواهد پیش از هر اقدامی بود. افسوسش برایم ماند تا با هدایت خودش کتاب اقدام مددکاری اجتماعی مبتنی بر شواهد را به فارسی برگردانم.

از طرف خودم و همکارانمان در انجمن مددکاران اجتماعی ایران به خانواده ایشان تسلیت می گویم. روح بلند این استاد مددکاری اجتماعی و مرد خوش فکر و خوش قلب در آرامش ابدی!

عباسعلی یزدانی